پرکتیس معماری زاو : نقشهای ناتمام برای افتادن به جان زمین
در سال 1396، وقتی کتابی در مورد پروژه فرشفیلم منتشر کردیم و درباره مبانی نظری و فرایند طراحی دفتر زاو ارزیابیهایی ارائه دادیم، جلساتی با دوستان معمار و منتقد برگزار کردیم و با تحلیل بازخوردها ضمن اینکه مبانی نظری پرکتیس معماری زاو را بازبینی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که اگر بخشهای مختلف دفتر همچنان شکل و ساز و کار کلاسیک خود را داشته باشند نمیتوان انتظار داشت که در فرآیند بدون پیشفرض زاو مشارکت بهینه داشته باشند. پس در سال 1397 زاو از لحاظ فکری و ساختاری به شکل امروزش بازطراحی شد و فضای کار خود را نیز با بخشهای تولید محتوای معماری و مبانی نظری هماهنگ کرد. مبانی نظری در قالب نقشهای ناتمام برای افتادن به جان زمین که در زیر میآوریم تنظیم شده است. عنوان هر بخش نام فضا و مأموریت آن را در ساختمان دفتر مشخص میکند.
هسته – چی به نفع منه، چه به نفع همه
معماری میتواند ظرفیتهایش را فراتر از مرزهای ثابتی بجوید که دنیای ساختوساز برایش تعیین میکند و به جای طراحی یک محصول، نقشش را به طراحی فرآیندها تعمیم دهد، فرآیندهایی که شیوه ساختوساز و بهرهبرداری را هم دربرگیرند و دامنه تعاملات پروژه با دنیای بیرون را گسترش دهند. این روند باعث عاملیت هرچه بیشتر معماری در مسائل اجتماعی و اقتصادی میشود.
رویکرد زاو برای تحقق «بهینه اجتماعی»[1] در یک اقتصاد در حال توسعه مشارکت دادن معماری در «تولید ناخالص داخلی»[2] است. شیوه ما بزرگتر کردن کیک اقتصادی پروژه با گره زدن منافع بهرهبران مستقیم پروژه به منافع جامعه است. زندگی و فعالیت در منطقه خاورمیانه باعث شده انعطافپذیری در برابر تحولات در الگوهای کلان مورد توجه ما باشد، و در معماری به دنبال توازنی هستیم بین عملگرایی شتابزده و آرمانگرایی افراطی، که یکی باعث اتلاف منابع و دیگری مانع پیشروی میشود.
[1] .در علم اقتصاد بهینهی اجتماعی به حالتی از جامعه اطلاق میشود که در آن مجموع رفاه تک تک افراد جامعه بیشینه شود
[2] .تولید ناخالص داخلی به معنی ارزش کل کالاها و خدمات توليدشده توسط تمام واحدهای اقتصادی مقيم یک كشور در دوره زمانی معين است
اتاق فکر – تحلیل گر
در اتاق فکر زاو، هر پروژه با نگاهی انتقادی به پیشفرضهای جاافتاده و رایج تحلیل میشود تا ظرفیتهای کلیدی آن برای افزایش دامنه تولید و ایجاد ارزش از مرحله طراحی و ساخت تا بهرهبرداری کشف شود. در ادامه استراتژیهای کلان طراحی مشخص میشوند تا پروژه در مسیری پیش رود که تا جای ممکن از منابع علمی، انسانی و مادی موجود استفاده کند و سناریوی فضایی و برنامهای تابآور در برابر آینده داشته باشد.
اگر معماری بر ویژگیهای غیرضروری مثل محصولات وارداتی، چه فکری باشند و چه صنتعی، پافشاری کند باعث هدررفت منابع ملی، وابستگی اقتصادی و فرهنگی و کمرنگ شدن هویت شهروندی میشود. در مقابل اگر فرصتهای تولید در هرپروژه شناسایی و به کمک ابزارهای درونی معماری و صنایع ساخت فعال شوند، به رشد اقتصادی و در نهایت غرور اجتماعی میانجامند، که این موضوع از سوی دیگر به بقای پیشه معماری هم کمک میکند.
استودیو – تایپولوژیست | انطباقپذیر
استراتژی که از اتاق فکر بیرون میآید طی فرآیندی رفتوبرگشتی، با ابزارهای درونی معماری مثل مهارتها و دیاگرامهای فضایی، جزئیات اجرایی و پرداخت فضا و ظرفیتهای کالبدی و شهری به تدبیرهای فضایی عینی تبدیل میشود. زیباییشناسی با فرآیندهای تصمیمگیری طراحی انطباق پیدا میکند. ابزارهای معماری قطعی و از پیشمفروض نیستند بلکه به عنوان امکانی انعطافپذیر به کار گرفته میشوند تا تمرین معماری با اعتماد به خلاقیت گروهی در مسیری که نتیجه آن قابل پیشبینی نیست قدم بگذارد و محصول معماری به مختصات جدیدی راه پیدا کند که تخیل فردی به تنهایی به آن دسترسی ندارد. گونههای منعطف معماری و سناریوهای تابآور در برابر زمان در اینجا عینیت مییابند.
لابراتوار – پیشه ور
فرآیند ساخت و اجرا بستر مناسبی برای عاملیت اجتماعی و اقتصادی معماری است و پیشهها و صنایع مربوط به ساختوساز میتوانند به کانون تلاقی زیباییشناسی و ظرفیتهای ایجاد ارزش افزوده در جامعه میزبان تبدیل شوند. یعنی زیباییشناسی رویکردی منعطف پیدا میکند، رویکردی «فرآیند محور» که معماری را از تابعیت مطلق زیبایی «محصول محور» آزاد میکند. انعطاف زیباییشناسی محدودیتها را برای بهرهگیری از نیروی انسانی و مصالح بهصرفه از بین میبرد و به شکل ظاهری میانجامد که میتواند خودجوش، آلترناتیو یا حتی تکراری باشد ولی این انعطاف در برابر بروز ظاهری بر مبنای چرخشی انتقادی صورت گرفته است. آنچه برای زاو اهمیت دارد ظرفیتهایی است که تولید فضا برای نفع همگانی به وجود میآورد.